محل تبلیغات شما
من همیشه نوشتن را دوست میداشته ام . اگر جایی بروم و بیکار باشم . اولین چیزی که استفاده میکنم حتی اگر باید از فردی بگیرم قلم و کاغذ است . زمانی تنها راه ثبت همین بود و بس . به عبارتی یک راه  و تمام راه 

اما حالا در فضاهای متفاوت میتوانی این کار را انجام بدهی. و این باعث میشود از یکی به کلی غافل بشوی . سال های زیادی است که اول سال یک سر رسید برمیدارم و همه چیز را در آن مینوشتم و بعد از چند سال که آن را ورق میزدم . برام جالب بود چه روزها  و چه فکر ها  و دغدغه هایی داشتم . مرور اینها باعث شد یک جمله یا روش ناب را آویزه یگوشم کنم " جداشو / برو بالا / برو جلو" 

وقتی که در مهرکه ای هستی و اذیت میشوی . یک لحظه خودت را مجبور کن از آن حس  و حال حدا شوی . بعد افکارت را بسط بده به وصعت بیشتری از ماجرا ، وقتی که بری بالا بالاها، آن ماجرا برات جزئی از یک کل میشه و هم حواشی و تبعات اطراف و دیگران را هم میتونی ببینی

بعد ، به خودت بگو این قضیه هم مثل هزاران هزار مسئله و مشکلی که از سر گذروندی بالاخره تمام میشه . 

آن وقت خیلی خیلی از نظر احساس ، فکر و توانایی، پذیرش بیشتری خواهی داشت 

در روانشناسی روشی داریم که من اسم درست آن را نمی دانم . ولی من به آن میگویم " خب، بعدش چی؟"

 

الا بروم بعد حتما مینویسم . ان شالله شب هم مطلب را ویرایرش میکنم و هم ادامه میدهم 

در اصل میخواستم این مطلب را بنویسم . اول تو دفتر مینوشتم بعد سر رسید . بعد وبلاگ . بعد تلگرام حالا دوباره برگشتم به دفتر و گاهی تلگرام ولی دلتنگ وبلاگم میشوم

اگر اینچنین معارف دین را تهی نشده بود...

باورهای اساسی که باور نمیکنیم

بی خبری بیگانگی شیعه از تاریخ و ....

یک ,هم ,، ,سال ,سر ,مطلب ,و هم ,مطلب را ,آن را ,سر رسید ,هزاران هزار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

***خــــودســـــاختـــگان***